

تفاوت مرگ مغزی و کما

پس از یک آسیب شدید به سر یا بیماری که بر عملکرد مغز تاثیر می گذارد، فرد ممکن است به طور مداوم در وضعیت بیهوشی قرار گیرد و هیچ درکی از خود یا محیط اطرافش نداشته باشد. میزان کاهش هوشیاری می تواند متفاوت باشد و افراد در یکی از این چهار وضعیت قرار بگیرند: کما، حداقل هوشیاری، حالت نباتی پایدار یا مرگ مغزی.
در سه حالت اول، امکان درمان و بهبود نسبی وجود دارد و پزشکان می توانند با ارزیابی شرایط بیمار، خانواده را برای تصمیمگیری درباره روند درمان، پیشآگهی و کیفیت زندگی او راهنمایی کنند. ما در این مقاله قرار است راجع به تفاوت مرگ مغزی و کما صحبت کنیم و به ویژگی های این دو عارضه اشاره کنیم.
کما چگونه از مرگ مغزی تشخیص داده می شود؟
مقیاس کما گلاسکو (GCS) یکی از ابزارهایی است که برای ارزیابی سطح هوشیاری افراد مبتلا به آسیب های مغزی یا مشکلات دیگر که بر مغز تاثیر می گذارند، استفاده می شود. این مقیاس با ارزیابی پاسخ های چشمی، کلامی و حرکتی به محرک ها، امتیازی تعیین می کند که به پزشکان کمک می کند سطح هوشیاری بیمار را طبقهبندی کنند. نمرات پایینتر نشاندهنده اختلال شدیدتر در هوشیاری هستند.
لازم به ذکر است که کما با حالت نباتی متفاوت است. در کما، فرد کاملا بیهوش است، در حالی که در حالت نباتی ممکن است فرد سطحی از بیداری بدون آگاهی یا پاسخگویی معنادار داشته باشد.
طول بهبودی برای افرادی که در کما هستند، بسته به علت، مدت زمان بیهوشی و تاثیر مداخلات پزشکی می تواند متفاوت باشد. برخی از افراد ممکن است به تدریج هوشیاری خود را بازیابی و بهبود یابند، در حالی که دیگران ممکن است ناتوانی طولانی مدت را تجربه کنند یا حتی هیچگونه بهبودی نداشته باشند. در این شرایط، متخصصان پزشکی نقشی حیاتی در ارزیابی، مدیریت و ارائه مراقبت های حمایتی ایفا می کنند.
مرگ مغزی
مرگ مغزی به توقف غیرقابل برگشت تمام فعالیت های مغزی و ساقه مغز اشاره دارد که به از دست دادن کامل و دائمی عملکرد مغز منجر می شود. زمانی که یک فرد بهعنوان مرده مغزی اعلام می شود، بدین معنا است که جریان خون به مغز قطع شده و مغز برای همیشه از کار افتاده است. مرگ مغزی نه تنها یک وضعیت پزشکی، بلکه یک تعریف قانونی از مرگ نیز به حساب می آید.
کما
کما یک وضعیت بیهوشی طولانی مدت است که در آن فرد به هیچ محرکی از خارج پاسخ نمی دهد و نمی تواند بیدار شود. افراد در کما بهطور ظاهری در خواب عمیق به نظر می رسند و هیچ حرکتی یا پاسخی هدفمند از خود نشان نمی دهند. این حالت می تواند ناشی از عواملی مانند آسیب های مغزی، سکته مغزی، عفونت های شدید، اختلالات متابولیک یا مصرف بیش از حد دارو باشد. کما معمولا بهعنوان یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته می شود و افرادی که در این وضعیت هستند نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارند. شدت و پیامدهای کما بسته به علت زمینهای و میزان آسیب مغزی ممکن است متفاوت باشد.
اهمیت تشخیص دقیق مرگ مغزی
معیارهای تشخیص مرگ مغزی بسته به نواحی قضائی متفاوت است، اما بهطور کلی این معیارها شامل فقدان تمام فعالیت های عصبی هستند که از طریق معاینات بالینی و عصبی کامل تایید می شود. در برخی موارد، ممکن است آزمایش های اضافی مانند الکتروانسفالوگرافی (EEG) یا مطالعات جریان خون مغزی برای حمایت از تشخیص انجام شود.
تشخیص مرگ مغزی از کما یا حالت نباتی بسیار حائز اهمیت است. در کما، هنوز ممکن است مقداری فعالیت مغزی باقی بماند و فرد احتمال بهبودی داشته باشد، در حالی که در حالت نباتی، ممکن است عملکرد جزئی مغز وجود داشته باشد، اما فرد فاقد آگاهی و پاسخگویی معنادار است.
اعلام مرگ مغزی یک فرآیند دقیق و حساس است که معمولا شامل ارزیابی های مختلف توسط متخصصان متعدد مراقبت های بهداشتی می شود. دستورالعمل های قانونی و اخلاقی در این زمینه بسته به منطقه متفاوت است و پزشکان باید پروتکل های مشخصی را دنبال کنند تا از دقت و صحت تشخیص اطمینان حاصل کنند.
پس از اعلام مرگ مغزی، فرد از نظر قانونی مرده محسوب می شود و در صورت تایید دقیق تشخیص، ممکن است سیستم های حمایت از زندگی قطع شوند. در صورتی که فرد یا خانوادهاش رضایت داده باشند، امکان اهدای عضو نیز وجود دارد. مرگ مغزی یک مسئله پیچیده است که تصمیمگیری های آن نیازمند همکاری نزدیک میان پزشکان، خانواده ها و گاهی مقامات قانونی است.
اصلی ترین تفاوت مرگ مغزی با کما
کما یک وضعیت بیهوشی عمیق است که در آن فرد هیچ پاسخی به محرکهای خارجی ندارد و نمیتوان او را بیدار کرد. این حالت معمولا نتیجه آسیب شدید، بیماری یا ضربه ای است که بر مغز تاثیر می گذارد. اما مرگ مغزی به معنای توقف غیرقابل برگشت تمام فعالیت های مغزی و ساقه مغز است که باعث از دست رفتن دائمی عملکردهای مغز می شود. این وضعیت یک تعریف قانونی و پزشکی از مرگ به شمار می رود.
طی کما، فرد در خواب عمیق، چشمان بسته و بدون پاسخ هدفمند به نظر می رسد و به محرک هایی مانند صدا، درد یا نور هیچ واکنشی نشان نمی دهد. اما زمانی که فردی به عنوان مرگ مغزی اعلام می شود، هیچگونه فعالیت مغزی، از جمله در قشر مغز و ساقه مغز وجود ندارد و فرد از نظر قانونی و بالینی مرده محسوب می شود.
همچنین کما میتواند کوتاه مدت یا بلندمدت باشد. کمای کوتاه مدت ممکن است بهطور طبیعی بهبود یابد، اما کمای طولانی مدت ممکن است نشاندهنده آسیب مغزی شدیدتری باشد. ولی مرگ مغزی برگشت ناپذیر است و هیچ گونه احتمال بهبودی وجود ندارد. پس از تأیید دقیق تشخیص، سیستم های حمایت از زندگی می توانند مطابق با ملاحظات قانونی و اخلاقی قطع شوند.
آیا علت بروز مرگ مغزی و کما یکسان است؟
کما و مرگ مغزی هر دو از آسیب های شدید مغزی ناشی می شوند، اما عوامل ایجادکننده و پیامدهای آنها تفاوت های اساسی دارند. کما معمولا به دلیل اختلال در عملکرد سیستم فعال کننده مشبک مغزی (ARAS) رخ می دهد و ممکن است در اثر ضربه های مغزی، سکته، مسمومیت های دارویی، عفونت های شدید، اختلالات متابولیک یا کاهش اکسیژن رسانی به مغز ایجاد شود.
در مقابل، مرگ مغزی ناشی از آسیب های گسترده و برگشت ناپذیر مغز است که منجر به توقف کامل و دائمی عملکرد مغزی میشود. عواملی مانند خونریزی های شدید مغزی، افزایش فشار داخل جمجمه، ادم مغزی، ضایعات گسترده یا فعالیت های صرعی کنترل نشده می توانند زمینه ساز این وضعیت باشند. در برخی موارد، خونریزی های گسترده داخل جمجمه ای باعث تحریک بیش از حد سیستم عصبی سمپاتیک شده و طوفان کاتکول آمینی ایجاد می کنند که در نهایت منجر به مرگ ساقه مغز می شود.
با وجود تفاوتهای مشخص، گاهی تشخیص قطعی بین کما و مرگ مغزی چالش برانگیز است. در برخی موارد، بیماران حرکات غیرارادی اندام ها را نشان می دهند که ممکن است ناشی از تغییرات بیوشیمیایی پس از مرگ، سفتی عضلانی یا رفلکس های نخاعی باشد. این موضوع حتی می تواند باعث سردرگمی در میان پزشکان شود. حل ابهامات میان کما و مرگ مغزی از نظر اخلاقی، قانونی و بالینی ضروری است، زیرا تشخیص نادرست می تواند پیامدهای حیاتی در تصمیم گیری های پزشکی، ادامه یا قطع حمایت های حیاتی و حتی موضوع اهدای عضو داشته باشد.